ما در طول تاريخ وقايع زيادي را شنيده ايم كه حكايت از نظر خاص ائمه روي محبين و شيعيانشان دارد. در روزهاي هشت سال دفاع مقدس اين امر به وضوح در بين مردم چه رزمندگان و چه كساني كه عزيزي را رهسپار جبهه ها كرده بودند ديده مي شد. تا جايي كه فرمانده هان، نيروها و حتي خانواده ها به اين امر اعتقاد داشتند.آنچه پيش روي شماست گوشه اي از كرامات حضرت صديقه طاهره (س) در طول جنگ تحميلي است: |
| • بغض گلویم را فشرد.شب جمعه بود با ناراحتی به خواب رفتم .در عالم خواب بانوی مجلله ای،به سویم آمد،باورم نمی شد ،به نظرم آمد حضرت زهرا سلام الله علیها را زیارت می کنم .خودش بود، جذبه معنوی اش چنان بود که با سنگینی خاصی لفظ مادر بر زبانم جاری شد. وقتی گفتم :مادر.در جواب شنیدم:من مادرت خواهم بود به یک شرط! عرض کردم:چه شرطی؟ فرمود:به شرط آن که پیمان ببندی جنگ و جهاد در راه خدا را هیچگاه ترک نکنی. خواستم چیزی بگویم که آ ن بزرگوار از نظرم ناپدید شد. (شهید فاضل دهکردی فرمانده گردان یازهرا تیپ44قمربنی هاشم) |
• شهید برونسی روز قبل از عملیات بدر روحیه عجیبی داشت. مدام اشک می ریخت، علت را که پرسیدم آقای برونسی گفت: دارم از بچه ها خداحافظی می کنم چرا که خوابی دیده ام. سپس افزود: به صورت امانت برای شما نقل می کنم و آن اینکه: در خواب بی بی فاطمه زهرا (سلام الله علیه) را دیدم که فرمود: فلانی! فردا مهمان ما هستی، محل شهادت را هم نشان داد. |