اسلام را عاشورا بيمه كرد و عاشورا را اربعين.


با آب طلا نام حسين قاب كنيد

با نام حسين يادي از آب كنيد
خواهيد كه سربلند و جاويد شويد

 تا آخر عمر تكيه بر ارباب كنيد 


 غــــرق تــلاطــــم شده بحر محيط

 يك ســـره درداســت بـســـاط بَسيط

 

شــــد چهــلـــم روز عزاي حسين

 جــــان جهـــــان بــــاد فـــداي حسين



بسوز اي دل كه امروز اربعين است

عزاي پور ختم المرسلين است

قيام كربلايش تا قيامت

سراسر درس، بهر مسلمين است


به ياد كربلا دل‏ها غمين است

دلا خون گريه كن چون اربعين است


بــاز دگر بـاره رســيــد اربـعـيــن

جوش زند خـون حـسـيـن از زميــن

شـد چـهـلـم روز عــزاي حـسـيــن

جــان جــهــان بـــاد فداي حـسين


كاش بوديم آن زمان كاري كنيم

از تو و طفلان تو ياري كنيم

كاش ما هم كربلايي مي‎شديم

در ركاب تو فدايي مي‎شديم


دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم

بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم

فردا كه كسي را به كسي كاري نيست

دامان حسين اگر نگيرم چه كنم


 

اربعين كه مي آيد، بايد از زينب گفت؛ از حاصل زخم ها و نمازهاي نشسته اي كه هنوز او را به ياد دارند.

 


 اربعين است و كاروان تأثيرگذار عشق آمده است. فرزند مكه و منا ـ زين العباد ـ آمده است؛ پيك انقلاب گر، براي شامياني آمده است كه دل هاشان از بناي مسجد دمشق هم سخت تر بود.


 

اربعين آمده است؛ همراه سپاه پيروز افتخار و وارثان خون و روشني



  چهل روز از اشك هاي كربلا مي گذرد؛ قطراتي كه حاوي پيام فتح اند و دلاورمردي. امروز «جابر» و «عطيه» خود را به مدفن حنجره آزادگي رسانده اند.

 


 در چهلمين روز، تنها چيزي كه براي همه تداعي مي شود، حديث خون و پيروزي است.


 سجاده نشين لحظه هاي سرخ عبادت! دستي برآور و سينه ام را عاشورايي كن. مي خواهم پس از چهل وادي رنج و گريه، نام تو، مستي فزاي دقايق عزايم باشد.


فرش بر رونق بازار حسين مي‎نازد

عرش بر جلوه رخسار حسين مي‎نازد

ابر بر اشك عزادار حسين مي‎نازد

قبر شش گوشه به زوار حسين مي‎نازد


نازم آن آموزگاري را كه در يك نصف روز

دانش‌آموزان عالم را همه دانا كند

ابتدا قانون آزادي نويسد بر زمين

بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا كند


شـد چـهـلـم روز عــزاي حـسـيــن

جــان جــهــان بـــاد فداي حـسين


به يــاد كــربلا دل‏ها غمين است

دلا خون گريه كن چون اربعين است

بــاز دگر بـاره رســيــد اربـعـيــن

جوش زند خـون حـسـيـن از زميــن


بسوز اي دل كه امروز اربعين است

عــزاي پـــور ختم المرسلين است

قــيــــام كـــربـــلايــــش تـا قيامت

سراسر درس، بهر مسلمين است


باز دلم خون شد و چشمم گريست

آنكه درين روز چون من نيست كيست؟

بـــاز دگــــــر بــــاره رسيـــد اربعين

جــوش زنـــد خـــون حـسـيــن از زمين


 

امشب شب اربعين مصباح هداست

 

دل ياد حسين بن علي شير خداست

 

پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت

 

امشب شب ياد عشقياء و شهداست


آبروي ما بود از آبرويت يا حسين

سرمه چشمان ما از خاك كويت يا حسين

در گلستان وفا در جست و جو سرگشته‎ايم

تا به وجد آييم ما يك دم ز بويت يا حسين

 


 

 

 

 

 

 

منبع:tebyan   

   


دسته ها : مطالب مناسبتي
1390/10/21
CenterImage/ul href=div class=Itema href=div class= Down LeftImage a href=tebyan.comItemContentWeblogRight/divDowna href=
X